Clik here to view.

در سال 1387 که برای زیارت قبر شریف پیامبر به عربستان رفته بودم،مدینه را شهری یافتم تمیز،زیبا و گسترده در جایی وسیع بدون پستی و بلندی،با ساختمان های بلند،نوساز،پاساژهای شیک و مدرن با اجناس لوکس،اتومبیل های خارجی عمدتا ژاپنی و آمریکایی که با هوا و طبیعت عربستان سازگارند از جمله نیسان.بر عکس مکه که شهر تمیزی نیست.یسیار تنگ ،پرجمعیت،با محلات قدیمی گاها کثیف و نامناسب،محصور شده در بین کوههای نزدیک به هم که فضا را برای گسترش شهر غیر ممکن ساخته است.همین وضعیت باعث شده که بررسی های زمین شناسان نشان دهد که در این شهر امکان هیچ زلزله ای نیست و آن چنان که تاریخ نشان داده ظاهرا چنین است.برعکس سیل های مهلک گاهی به بنای خود کعبه نیز آسیب رسانده است.
این دو شهر کاملا مذهبی و معنوی هستند و هیچ غیر مسلمانی اجازه ورود به این دو شهر را ندارد.هیچ زن بی حجاب یا کم حجابی در این دو شهر دیده نمی شود.روزهای جمعه نماز جمعه ی با شکوهی برگزار می شود.جمعه ای که من در مدینه بودم همه صحن و سراها و بام ها و حتی روی پله ها نیز پر از جمعیتی بود که برای خواندن نماز جمعه آمده بودند و تقریبا جایی برای نشستن نمی شد پیدا کرد.به خاطر آشنایی اندکی که با زبان عربی داشتم می توانستم بفهمم که خطبه های امام جمعه درباره چیست؟در عربستان خطبا معمولا از دایره شرعیات خارج نمی شوند و به مسایل سیاسی ورود پیدا نمی کنند.مگر به هنگام دعا که ممکن است به صورت کلی به اوضاع کشور مسلمانی عمدتا عربی اشاره کنند و از خداوند اصلاح آن را بخواهند.در همین حد.آن جمعه ،خطیب اغلب درباره سیره عملی پیامبر از نوع مسواک زدن و شانه کردن و بهداشت سخن می گفت و از هر یکی دو جمله به آیه یا حدیثی از صحیحین با ذکر جلد و صفحه استناد می کرد.اگرچه خودش دیده نمی شد ولی روشن بود که از روی نوشته سخنرانی می کند.تنها مطلبی که خارج از حدود شرعیات گفت گله مندی شدید توام با عصبانیت از وضع حجاب تعدادی از زنان ایرانی به حج رفته بود که حجاب خود را به شیوه پسند آنان رعایت نمی کنند و یا دانشجویان مجرد دختر و پسر که در قالب های کاروان های دانشجویی به حج می روند و گاها متناسب شان این دو شهر رفتار نمی کنند.
آن جمعیت انبوه بعد از نماز چنان سریع و منظم پراکنده می شوند که تقریبا ترافیک مهمی ایجاد نمی شود.تمام طبقه زیرین مسجد الحرام یا پارکینگ است یا سرویس بهداشتی و یا حمام تا افراد در صورت نیاز به حمام از آن استفاده کنند.
به هنگام خروج از مسجد النبی نمازگزاران از مقابل مضجع شریف پیامبر عبور می کنند اما همواره ماموران لباس رسمی سعودی آن جا حاضرند و اجازه ایستادن یا نزدیکی به پنجره مشبک آرامگاه پیامبر را نمی دهند.وضعیت بقیع متفاوت است.متناسب با باز شدن یا بسته شدن روابط سیاسی ایران و عربستان درهای این قبرستان نیز بر روی زایران باز و بسته می شود.وقتی من در مدینه بودم این درها باز بود.می شد در تمام بقیع گشت.اما با زنجیرهایی با فاصله ده دوازده متری،حجاج را از قبور امامان شیعه دور نگه می داشتند.ماموران لباس شخصی که به فارسی نیز مسلط بودند و ظاهرا تحصیل کردگان علوم دینی وهابیون هستند و قیافه شان به شیوخ جوان می ماند آن جا حاضر بودند.به کسی اجازه داشتن کتاب دعا و خواندن دعا با صدای بلند نمی دادند.تعدادی جوان ایرانی شاید دانشجو با صلوات های پیاپی بلند آن ها را عصبانی کردند.آن ها نیز هجوم آورده پراکنده شان کردند.یکی از ماموران خشمگین که به جای خود باز می گشت خطاب به فردی روحانی گفت:«مارمولک برو کنار!»معلوم است که فیلم مارمولک در کشورهای عربی بسیار مقبول و مورد پسند واقع شده است!